پس شرط اول جهاد اين است كه در آن، تلاش و كوشش باشد و شرط دومش اين است كه در مقابل دشمن صورت گيرد.
امروز دشمن پس از مايوس شدن از حمله و تهديد نظامي، بر روي چند نكته اساسي دست گذاشته است. يكي از بارزترين آنها مسئله اقتصادي و در واقع معيشت مردم است. دشمن به خيال خام خود ميخواهد مردم را تحت فشارهاي اقتصادي، از انقلاب و آرمانهاي والاي آن جدا و با به زانو درآوردن كشور از لحاظ اقتصادي و با فلج كردن پايههاي اقتصادي كشور، مردم را مايوس كند؛ لذا رهبر معظم انقلاب اين تجاوز دشمن را از پيش شناسايي كرده و چندين سال است كه با عناوين مختلفي چون «پيشرفت و عدالت»، «همت مضاعف، كار مضاعف»، «جهاد اقتصادي»، «توليد ملي حمايت از كار و سرمايه ايراني»، «اقتصاد مقاومتي» و از اين قبيل، آحاد ملت را هوشيار كرده اند.
جرعه دوم
امروز ما در شرايط اقتصاد مقاومتى قرار داريم. اقتصاد مقاومتي به اين معناست كه بايد هم روند رو به رشد اقتصادى در كشور حفظ شود، هم آسيبپذيرىاش در مقابل ترفندها و حيلههاي دشمن كاهش پيدا كند.
يكى از شرايط اقتصاد مقاومتي، استفاده از همه ظرفيت هاى دولتى و مردمى است؛ به قسمي كه هم از فكرها و انديشهها و راهكارهايى كه صاحبنظران ميدهند، استفاده كنيم، هم از سرمايهها به طور بهينه بهره ببريم.
از الزامات اقتصاد مقاومتى، كاهش وابستگي كشور به نفت است؛ اين وابستگى، به قول مقام معظم رهبري ميراث شوم صد ساله ماست! و ما اگر بتوانيم از اين فرصت بوجود آمده استفاده كنيم و تلاش نماييم كه درآمد حاصل از نفت را با فعاليتهاى اقتصادى درآمدزاى ديگرى جايگزين كنيم، بزرگترين و مهمترين حركت را در باب اقتصاد انجام دادهايم.
در اين زمينه ميتوان واحدهاى كوچك و متوسط را فعال كرد؛ زيرا امروزه عمده واحدهاي بزرگ ما فعالند و سوددهي خوبي هم دارند، اما بايد به فكر واحدهاي متوسط و كوچك توليدي بود؛ چرا كه مستقيماً با معيشت مردم در ارتباط بوده و به مردمي كردن اقتصاد كه از ديگر الزامات اقتصاد مقاومتي است، كمك ميكند.
جرعه سوم
همان طور كه رهبر انقلاب بارها اشاره كردهاند، اقتصاد اسلامي دو پايه اصلي دارد، يكي «افزايش ثروت ملي» و ديگري «توزيع عادلانه و رفع محروميت درون جامعه اسلامي».
از طرفي بايد كشور اسلامى، كشوري ثروتمند بوده، فقير نداشته باشد و بتواند با ثروت و قدرت اقتصادى خود، اهداف والاى خويش را پيش ببرد و از طرفي فراموش نشود كه هدف اصلي در كشور ما و در نظام جمهورى اسلامى، چيزي نيست جز تامين عدالت.
اينكه كشور ثروتمند شود، توليد ناخالص ملى بالا برود و به خودكفايي برسيم، اما ثروتها در گوشهاى و به نفع عدهاي جمع شود و عده كثيرى از مردم همچنان فقير بمانند، با مكتب ما سازگاري ندارد؛ به عبارتي ديگر افزايش ثروت ملي، مقدمهاي است براي تامين عدالت.
و اما بزرگترين گام در راه استقرار عدل، رفع محروميت از طبقات محروم و تهيدست و كم درآمد است؛ قشري كه به فرموده بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني (ره)، ولي نعمتان مايند كه همواره و با تمام وجود، از انقلاب و اسلام دفاع كرده اند و با وجود تمام سختيها و محروميتهايي كه كشيدهاند، بيشترين بار نظام را به دوش كشيدهاند.
جرعه چهارم
مسئله اشتغال و كارآفرينى، مسئله بسيار مهمي است و پرداختن به اين موضوع، جهادي است فىسبيلاللَّه؛ حركت در اين راه، نه صرفاً يك اولويت، بلكه ضرورت امروز كشور ماست.
امروز، آبروى اسلام در گرو آن است كه ايران اسلامى پس از تحمل اين همه دشمني و كارشكني، به كشورى آباد تبديل شود، كار و تلاش در آن فراگير باشد، زندگى مردم سروسامان، فقر و محروميت ريشهكن، توليد داخلى با نيازهاى مردم متعادل و كشور به خودكفايى برسد.
امروز جهانيان و بخصوص كشورهاي اسلامي به پا خاسته نظارهگرند كه آيا جمهوري اسلامي با آن آرمانهاي والا، با آن مردم دلير و انقلابي و با آن عزم راسخ، ميتواند روي پاي خود ايستاده و زير بار تحريمها نه تنها قد خم نكند، بلكه شكوفا شود.
عدهاي ميگويند، پيشرفت در زندگي مادي و معنوي و رونق معيشت مردم، با جهاد سنخيتي ندارد؛ اينان با الفباي جهاد آشنايي ندارند.
بدون جهاد هيچ چيز نصيب انسان نميشود؛ نه دنيا و نه آخرت. بدون جهاد يك ملت نميتواند سرش را بالا بگيرد و طعم عزت را بچشد. كشور ما اگر امروز شأن و موقعيتي در جهان پيدا كرده، به بركت مجاهدتهاي آحاد ملت در عرصههاي مختلف بوده و هست.
جرعه پنجم
حركتهاي جهادي بايد توجه خود را به نيازهاي اساسي مردم معطوف كنند؛ به عنوان مثال در عرصه كشاورزي و دامپروري ورود كرده و موانع و مشكلات را با راهكارهاي علمي، مطالبهگري از مسئولان و بسيج كردن آحاد مردم برطرف نمايند؛ به گونهاي كه محصولات اصلي كشور در داخل توليد شود.
اين ها مواردي دور از انتظار نيست و اصلاً چنين انتظاري از حركتهاي جهادي، خصوصاً دانشجويان مي رود؛ مانند روزهايي كه كشورمان از نعمت جهاد سازندگي برخوردار بود و جهاد سازندگي توانست در اين حوزه، كشور را از واردات مواد لبنى بىنياز سازد تا جاييكه امروز محصولات لبني ما به ديگر كشورها صادر مي شود.
جرعه ششم
آنچه كه امروز متاسفانه شاهديم اين است كه هنوز ارتباط سازمانيافته و مشخصي ميان صنعت و دانشگاه برقرار نشده است؛ دانشجويان در فضايي كاملاً آكادميك و به دور از فضاي عملي، چندين سال به تحصيل علم ميپردازند، در حالي كه با مشكلات واقعي صنعت دست و پنجه نرم نميكنند؛ اين در حالي است كه ايجاد نظام صحيح ميان صنعت و دانشگاه، علاوه بر حل معضل بيكارى و ايجاد اشتغال، باعث صرفهجويى ارزى و استقلال صنعتى كشورمان خواهد شد.
از آن مهمتر اينكه، دانشجو بايد با اقشار مختلف جامعه در ارتباط باشد، بايد مسائل را از نزديك لمس كند تا بتواند از پتانسيل دانشگاه براي رفع علمي و عملي مشكلات مردم استفاده كند. در غير اين صورت مطلبي ميخواند، مقالهاي مينويسد و پروژهاي انجام ميدهد كه بعضاً هيچ ارتباطي با نيازهاي واقعي جامعه ندارد.
در اين خصوص تشكلهاى دانشجوئى و به طور ويژه گروههاي جهادي بيشترين وظيفه را بهعهده دارند؛ هم چنان كه يكي از اهداف اصلي تشكلهاى دانشجويى، استكبارستيزي و كمك به پيشرفت كشور است.
حوزه فعاليت حركتهاي جهادي بايد آنچنان گسترده، عميق و علمي شود كه بتواند جامعه دانشگاهي كشور را با مناطق محروم كشور پيوند دهد. وقتي قشر دانشگاهي ما به مناطق محروم سركشي كند، مشكلات را از نزديك ببيند، طبعاً تفكر پيگيرى اقتصاد عدالتمحور در او زنده مي شود.
جرعه هفتم
از مجموع مطالب گفته شده اين طور نتيجه ميگيريم كه با توجه به شرايط كنوني انقلاب، بايد به عرصه اقتصادي و بهبود معيشت مردم با تمام قوا ورود كنيم؛ اين ورود بايد ويژگيهايي داشته باشد كه مهمترين آنها جهادگونه، آگاهانه، مردمي، عدالت محور و در تماس نزديك بودن با اقشار ضعيف جامعه و به عبارتي همراه بودن با عشق و ايمان، بصيرت و همت است.
در اينجا نقش حركتهاي جهادي، بخصوص دانشجويي كاملاً مشخص است. ميتوان گفت، مسئله توجه به پيشرفت كشور با نگاه اقتصادى عدالتمحور، ثمره حركت هاي جهادي دانشجويي است.