درباره ما
وبلاگ تخصصی سال حماسه سیاسی وحماسه اقتصادی

سلام دوستان
حالا که بعد از6ماه سپری شده از سال حماس سیاسی وحماس اقتصادی :ملت عزیز وولایتمدار ایران در 24خرداد 92حماسه سیاسی را رقم زدند ود 24مرداد ماه92رییس جمهور منتخب ملت ایران با رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی کابینه وزرای او تکمیل شد وحماسه سیاسی مد نظر حضرت آقا محقق شد .
الان زمان حماسه اقتصادیه ،حالا دیگرنوبت حماسه اقتصادیه :حماسه ای ک دولت تدبیر وامید باید محقق کند .
ملت عزیز ایران منتظر تحقق حماسه اقتصادیه هستند
ان شالله...

آمار وبلاگ
دیگر امکانات

 

 

نثر وقصه وداستان حماسي نيز به همين معني است.در قرآن نيز آيات حماسي فراواني وجود دارد مثل لن يجعل الله للكافرين علي المسلمين سبيلا يا محمد رسول الله والذين معه اشدّاء علي الكفار
سخنان حماسي نيز سخناني است كه به حماسه آفريني ، مردانگي وشرافت دعوت مي كند مثل سخنان امام حسين (ع) درروز عاشورا كه مي فرمود هيهات منّا الذّله  يا  لااعطيكم بيدي اعطاء الذليل ولاافرّ فرارالعبيد ياهمچون سخن امام خميني ره كه فرمود بكشيد مارا ملت ما بيدارتر مي شود.
بعضي شخصيت ها نيز حماسي هستند وروحيات حماسه سازي دارند. شهيدان اصولا از اينگونه  شخصيت ها هستند. شهيد مطهري كه شهادت او حماسه اي بزرگ درانقلاب بود دراين زمينه مي گويد:
شهيد حماسه ‏آفرين است. بزرگترين خاصيت شهيد حماسه ‏آفرينى اوست. در ملت هايى كه روح حماسه‏، مخصوصاً حماسه الهى مى ‏ميرد بزرگترين خاصيت شهيد اين است كه آن حماسه مرده را از نو زنده مى‏ كند. لهذا اسلام هميشه نيازمند به شهيد است، چون هميشه نيازمند به حماسه ‏آفرينى است، حماسه ‏هاى نو به نو و آفرينش هاى نو به نو.   (مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى ج‏24 ص463)
ازنظر شهيد مطهري  سخن مى ‏تواند سخن حماسى باشد و سخن حماسى يعنى سخنى كه در آن بويى از غيرت و شجاعت و مردانگى باشد، بويى از ايستادگى و مقاومت باشد.(مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى    ج‏17ص35 )
ايشان مي نويسد:
گفتيم يك سخن يا منظومه، يك شعر يا نثر حماسى آن است كه در روح انسانى جولان و هيجانى در جهت سلحشورى و مقاومت و ايستادگى و دفاع از عقيده ايجاد كند، و يك شخصيت حماسى آن كسى است كه در روحش اين موج وجود دارد؛ يك روحيه متموّجى از عظمت، غيرت، حميّت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالتخواهى دارد.(همان ص35)
بعضي ملّت ها نيز همانند شخصيت هاي حماسي هستند وروحيات حماسي داشته وقهرمانانه عمل مي كنند، شجاعانه اقدام مي كنند، روح تحريك شده داشته وبا هيجان وشور انقلابي رفتار مي كنند.
ازآنچه پيرامون حماسه گفته شده مي توان عناصر اصلي آن را بدست آورد.
عناصري همچون نترسيدن وشجاعت داشتن، فداكاري كردن و ازخودگذشتن، ازشرافت وكرامت نفس برخوردار بودن، عزّت وسربلندي طلبيدن، روح بزرگ وهمّت عالي داشتن، هدف مقدس ومتعالي داشتن، رشد وآگاهي و زمان شناسي و بصيرت داشتن.
شهيد مطهري درمورد روح بزرگ وهدف مقدس داشتن در شكل گيري يك حماسه به زيبائي مي نويسد:‏
حسين بن على عليه السلام يك روح بزرگ و يك روح مقدس است. اساساً روح كه بزرگ شد تن به زحمت مى‏ افتد، و روح كه كوچك شد تن آسايش پيدا مى‏ كند. اين خود يك حسابى است. ابن عباس ‏ها بيايند نهى كنند، مگر روح حسين اجازه مى‏ دهد؟! متنبّى، شاعر معروف عرب شعر خوبى دارد، مى‏ گويد:
وَ اذا كانَتِ النُّفوسُ كِباراً
تَعِبَتْ فى مُرادِهَا الْأجْسامُ‏
مى‏ گويد وقتى كه روح بزرگ شد جسم و تن چاره ‏اى ندارد جز آنكه به دنبال روح بيايد، به زحمت بيفتد و ناراحت شود. اما روح كوچك به دنبال خواهش هاى تن مى‏ رود، هرچه را كه تن فرمان بدهد اطاعت مى‏ كند. روح كوچك به دنبال لقمه براى بدن مى‏ رود اگرچه از راه دريوزگى و تملّق و چاپلوسى باشد. روح كوچك دنبال پست و مقام مى‏ رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح كوچك تن به هر ذلت و بدبختى مى‏ دهد براى اينكه مى‏ خواهد در خانه‏ اش فرش يا مبل داشته باشد، آسايش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
اما روح بزرگ به تن نان جو مى‏ خوراند، بعد هم بلندش مى‏ كند و مى‏ گويد شب زنده دارى كن. روح بزرگ وقتى كه كوچك ترين كوتاهى در وظيفه خودش مى ‏بيند، به تن مى‏ گويد اين سر را توى اين تنور ببر تا حرارت آن را احساس كنى و ديگر در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى نكنى! روح بزرگ آرزو مى‏ كند كه در راه هدف هاى الهى و هدف هاى بزرگ خودش كشته شود؛ فرقش شكافته مى‏ شود، خدا را شكر مى‏ كند. روح وقتى كه بزرگ شد، خواه ناخواه بايد در روز عاشورا سيصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنى كه در زير سم اسب ها لگدمال مى‏ شود، جريمه يك روحيه بزرگ را مى‏ دهد، جريمه يك حماسه را مى ‏دهد، جريمه حق پرستى را مى‏ دهد، جريمه ‏روح شهيد را مى ‏دهد.
وقتى كه روح بزرگ شد، به تن مى‏ گويد من مى‏ خواهم به اين خون ارزش بدهم.
شهيد به چه كسى مى‏ گويند؟ روزى چقدر آدم كشته مى‏ شوند؟ مثلًا هواپيما سقوط مى‏ كند و عده‏ اى كشته مى‏ شوند، چرا به آنها شهيد نمى‏ گويند؟ چرا دور كلمه «شهيد» را هاله ‏اى از قدس گرفته است؟ چون شهيد كسى است كه يك روح بزرگ دارد، روحى كه هدف مقدس دارد، كسى است كه در راه عقيده كشته شده است، كسى است كه براى خودش كار نكرده است، كسى است كه در راه حق و حقيقت و فضيلت قدم برداشته است.
(مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏17، ص42)
همچنين استاد شهيد مطهري ره دربيان يك حادثه حماسي از اميرالمومنين (ع) و در ذيل خطبه51 از نهج البلاغه برخورد حماسي امام و ياران ايشان را ذكر مي كند كه بدليل شباهت بسيار زيادي كه اين داستان با وضعيت كنوني كشور ما دارد و در شناساندن يك حركت حماسي كمك زيادي به ما مي كند، همه آن را عينا به نقل از او مي آوريم:
در جنگ صفّين در اولين برخوردى كه ميان سپاه على عليه السلام و سپاه معاويه رخ مى دهد، على روى حساب خودش حاضر نيست كه شروع كننده جنگ باشد و تمام كوشش او اين است كه تا حد ممكن مشكلات و اختلافات را حل بكند، بلكه بتواند معاويه و يارانش را به اصطلاح روبراه بكند، ولى يك وقت متوجه مى‏ شود كه آنها پيش دستى كرده‏ اند و شريعه يعنى جايى را كه مى‏ شود از فرات آب برداشت گرفته‏ اند.
على عليه السلام سعى مى‏ كند با مذاكره مسأله را حل كند، پيغام مى ‏دهد كه هنوز بناى جنگ نيست و مى‏ خواهيم مذاكره كنيم بلكه مسأله با مذاكره حل بشود، ولى طرف مقابل قبول نكرد. بنابراين يا بايد اصحابش از تشنگى از پا دربيايند و يا بايد جنگيد، جنگى كه دشمن شروع كرده است.
در نهج البلاغه است كه على عليه السلام در مقابل جمعيت، ناراحت و عصبانى از اين كار مى ‏ايستد و يك خطبه چند سطرى مى‏ خواند. مى‏ فرمايد: «قَدِ اسْتَطْعَمْوكُمُ الْقِتالَ» اينها گرسنه ي جنگند و از شما غذا مى‏ خواهند اما از دم شمشير. «فَاقِرّوا عَلى‏ مَذَلَّةٍ وَ تَأْخيرِ مَحَلَّةٍ أَوْ رَوُّوا السُّيوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْووا مِنَ الْماءِ» لشكريانم! نمى‏ گويم برويد بجنگيد، برويد يكى از اين دو راه را انتخاب كنيد: يا تن به ذلت بدهيد كه آب را ببرند و شما نگاه كنيد، يا اين كه اين تيغ ها را از خون اين ناكسان سيراب كنيد تا خودتان سيراب شويد. «فَالْمَوْتُ فى حَياتِكُمْ مَقْهورينَ وَ الْحَياةُ فى مَوْتِكُمْ قاهِرينَ»  زندگى اين است كه بميريد ولى فائق باشيد و مردن اين است كه زنده باشيد ولى توسرى خور.
با اين سخنان خود آنچنان هيجان ايجاد كرد كه در كمتر از دو ساعت، دشمن را بكلى از كنار شريعه فرات دور كردند كه ديگر دشمن از تشنگى له له مى‏زد. ولى‏ على عليه السلام به سپاهيان خود گفت: شما هر روز اجازه بدهيد كه بيايند و آب بردارند. لشكريان گفتند: آنها به ما آب ندادند، پس ما هم به آنها آب نمى‏دهيم. ولى على فرمود: خير، اين يك كار غيرانسانى است؛ آب يك چيزى است كه هر جاندارى حق دارد از آن استفاده كند. به آنها آب بدهيد.
(مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏17، ص26)    
درشرائط كنوني نيز كه دشمنان نظام اسلامي با افزايش فشارهاي سياسي واقتصادي تلاش در تحميل اراده خود بر ملت ايران دارند با چنين وضعيت مشابهي روبرو هستيم يعني يا بايد دست ذلت به تسليم بلند نموده و از انقلاب خود و همه دستاوردهاي آن صرف نظر كنيم تا كمي سختي به خود راه ندهيم و يا آن كه بايد با شور و حال انقلابي خود مثل صحنه هاي گذشته به ميدان آمده و با خلق حماسه هائي در عرصه سياست و اقتصاد راه سربلندي و رو به رشد تعالي و پيشرفت و استقلال كشور را ادامه دهيم. و از اين رو در انتخاب مسير رهبر معظم انقلاب  شعار و راهبرد سال را حماسه سياسي و حماسه اقتصادي معرفي نموده اند.

 

نكته هفتم: عناصر اصلي شعار سال

 

شعار حماسه سياسي و حماسه اقتصادي حاوي پيش فرض ها و محتواها و حامل معاني و نكته هاي متعددي است. در اين شعار نگاه به جلو و آينده نگري بلكه حركت پيش دستانه ي آينده سازي وجود دارد. هنگامي كه از نام سال آينده سخن به ميان مي آيد بدنبال ساخت مسمّي و حقيقتي براي آن نام هستيم. چنان كه اصولاً تحويل سال يعني به اتمام رسيدن يك سال و شروع سال جديد و همچنان كه رهبر انقلاب در پيام نوروزي خود فرمودند: ساعت تحويل و هنگام تحويل، در حقيقت حد فاصلي است بين يك پايان و يك آغاز؛ پايان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده‌ي ما بايد به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببينيم، براي آن خودمان را آماده كنيم و برنامه‌ريزي كنيم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهي كه طي كرده‌ايم هم براي ما مفيد است، براي اينكه ببينيم چه كرده‌ايم، چگونه حركت كرده‌ايم، نتائج كار ما چه بوده است، و از آن درس بگيريم و تجربه بياموزيم.
از اين رو نفس نامگذاري براي زمان آينده و مقطع پيش رو يعني نگاه به جلو داشتن و عزم حركت كردن و بناي ساختن آينده را داشتن و عنصر آينده از عناصر كليدي شعار سال است.
اميد، عنصر ديگري است كه در اين شعار وجود دارد. اميد به آينده، اميد به حركت، اميد به پيشرفت، اميد به خلق حماسه، اميد به پيروزي، اميد به بهروزي، اميد به مديريت تحولات، اميد به در اختيار گرفتن آينده، اميد به نقش آفريني و تأثير گذاري، اميد به ساختن آينده، اميد به وضعيت مطلوب تر، اميد به رهايي از مشكلات موجود واميد به فرج و گشايش كه عنصر اصلي حيات و زندگي هر انساني است در مفهوم حماسه سياسي و اقتصادي براي ملت ما وجود دارد .
شور زندگي عنصر ديگر اين شعار است. سرزندگي و نشاط و تموّج حيات و آن هم حياتي همراه با سر افرازي، عزت و سر بلندي و از سر شعف كه فقط اينها مي تواند به زندگي انسان ها معني ببخشد. عنصر ديگر، اطمينان از گذشته است. براي خلق حماسه، اطمينان واعتماد به داشته ها و سرمايه ها و خود باوري لازم است. بدون تكيه به گذشته ي مطمئن حماسه آفريني بي معناست. تجربه گذشته در خلق حماسه هاي گوناگون، ملت ما را به اين خود باوري رسانده است كه با اطمينان خاطر از حماسه سازي در آينده سخن بگويد. احساس پيشرفت و باور به اينكه در حركتي رو به جلو در حال تعالي و تكامل هستيم و اعتماد به نفس از بابت اين كه اين حركت ما به سوي پيشرفت، امكان پذير و قابل دسترس بوده و با حركت حماسي خود در عرصه هاي مختلف سياسي و اقتصادي، اهداف پيشرفت خود را جستجو كرده و خلق حماسه، راهي براي دستيابي به آنهاست .
خنثي سازي مكر و توطئه دشمنان در شعار سال به مثابه انگيزه است زيرا ما دشمن را شناخته ايم و نقشه او را فهميده ايم. همانطور كه رهبر معظم انقلاب فرموده اند:
دو سوال وجود دارد۱- لانه اصلي توطئه برضد ملت ايران كجاست؟ ۲- دشمنان اين ملت چه كساني هستند؟
حضرت آيت الله خامنه‌اي در پاسخ به سوال اول تاكيد كردند:

مركز اصلي توطئه‌ها بر ضد ملت ايران، آمريكا است و امروز بعد از گذشت ۳۴ سال، هر‌گاه كه نام دشمن برده مي‌شود، ذهن ملت ايران به سرعت متوجه آمريكا مي‌گردد. ...مسئولان آمريكا بايد در مورد اين موضوع بدقت تامل كنند و از خود بپرسند كه چرا ذهن ملت ايران در خصوص دشمن، همواره متوجه آمريكا است؟ ...علاوه بر آمريكا كه دشمن درجه اول و مركز توطئه است، دشمنان ديگري هم وجود دارند، كه دولت انگليس خبيث از جمله آن‌ها است، اما از خود استقلالي ندارد و با دنباله روي، نقش مكمل دولت آمريكا را دارد. (سخنراني روز اول سال92)
عكس العمل مناسب با توطئه دشمن داشتن يعني بصيرت نسبت به دشمن و دشمن شناسي و افشاي مقاصد و برنامه ي عمل دشمن. بنابراين توطئه دشمن مبني بر آماج قراردادن عرصه اقتصاد و سياست بطور توأمان در اين سال ما را بر آن داشته تا حماسه اي متناسب بيافرينيم. شجاعت و دلاوري و اقدام جسورانه و بي باكانه در مفهوم حماسه نهفته است چنان كه پايبندي به شعار و عمل به رجز خواني ها و اين كه ما در عمل حرف هاي خودمان را به اثبات مي رسانيم و بر گفتار خود ايستاده ايم.
ما ملت مسلمان و انقلابي هستيم و هرگز ديپلمات گونه و بزدلانه شعار نمي دهيم بلكه همچنان كه در طول سي و چند سال پس از انقلاب در عرصه هاي گوناگون نشان داده ايم انقلابي و حماسي عمل مي كنيم در عرصه اقتصاد و سياست نيز حماسه هايي همچون حماسه هشت سال دفاع مقدس خواهيم آفريد.

 

نكته هشتم: اصول چهارگانه حماسه سازي

 

تحولات و رخدادهاي بزرگ و خلق يك حماسه، مستلزم وجود اصول و نيازمند چند مطلب است: 1- عنايت و مشيت پروردگار 2- عبرت آموزي از گذشته 3- توانمندي دروني 4- كشش و ظرفيت آينده.
بديهي است بدون عنايت پروردگار هيچ اتفاقي نمي افتد و ما تشاءون الّا ان يشاء الله. كارهاي بزرك و حماسه هاي رخ داده در تاريخ همگي كار خدا بوده و در بستر اراده او تحقق يافته است. انقلاب اسلامي و حماسه هاي فراوان آن همچون حماسه 15 خرداد 42 ، حماسه 12 و 22 بهمن 57 ، حماسه حضور مردم در پاي صندوق هاي رأي بطور مكرر و يا حضور ميليوني در راهپيمايي ها و حمايت ها در صحنه هاي گوناگون از انقلاب و نظام، حماسه هايي يكي بزگ تر از ديگري در دفاع مقدس، حماسه شهادت ها و ايثارگري ها و خلاصه همه حماسه آفريني ها و حماسه سازي ها در پرتو عنايات پروردگار و با كمك و امداد او انجام گرفته است و از اين پس نيز در مسير اين انقلاب الهي جز با خواست خدا هيچ حركتي شكل نخواهد گرفت .
نگاه موحدانه حضرت امام رضوان الله تعالي عليه در رؤيت دست خدا در همه حوادث و مسائل انقلاب بسيار درس آموز است. ايشان به طور مكرر بر توجه به خواست خداوند در همه تحولات و حوادث تأكيد داشتند و دگرگوني در دلها را كه منشأ همه تغييرات و حوادث است، ناشي از عنايات ويژه پروردگار دانسته و بر همين اساس به تحليل رويدادهاي انقلاب اسلامي مي پرداختند.
اصل دوم براي خلق يك حماسه و ايجاد يك تحول بزرگ استفاده از تجربه و سرمايه گرانقدر باز مانده از گذشته است. عبرت آموزي و درس گرفتن لازمه هر حركتي است بويژه آنگاه كه گذشته اي پر درس و پر ظرفيت وجود داشته باشد تا چراغ راه آينده گردد. گذشته ي انقلاب و تاريخ نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران كه خود نتيجه به كار گيري همه تجربيات تاريخي اسلام و ايران مي باشد، سراسر درس و عبرت حماسه آفريني است.
اصل سوم توانمندي دروني يك ملت براي ايجاد تحول است. اگر ظرفيت ها و قابليت ها و زمينه هاي تحول وجود نداشته باشد شكل گيري يك تحول، انتظار بيهوده اي است در اين زمينه ملت ايران ثابت كرده است كه در توانمندي براي تحول سر امد و پيشتاز همه ي ملل ديگر است.
و اصل چهارم كشش آينده است. شرايط آينده بايد به گونه اي باشد كه تحمل تحول را داشته باشد اگر آينده براي تحول مناسب نباشد باز شاهد تحولي عميق نخواهيم بود.
بر اساس اصول مذكور به سامان رساندن حماسه سياسي و حماسه اقتصادي براي كشور در سال 92 كار دشواري نيست زيرا در مورد اصل اول يعني عنايت خدا هر روز وبطور پيوسته ازآغاز انقلاب و قبل از پيروزي انقلاب تاكنون شاهد توجهات پروردگار و امدادهاي غيبي و آشكار او در همه صحنه هاي انقلاب بوده ايم و نصرت ياري او، وعده تخلف ناپذير و پشتوانه اصلي و مطمئن ملت مسلمان ما بوده است و لذا از اين بابت مادامي كه با اتكا به خدا حركت كنيم هيچ دغدغه اي نداريم.
چالش هاي نظام نو پاي اسلامي و رويارويي هاي مختلف آن با نظام استكباري و تجربيات فراز و فرود هاي متعدد و پيشينه حماسه سازي هاي گوناگون بخصوص در عرصه سياست واقتصاد، درس هاي گران بها و انصافا جامع و بي شماري را فراروي مردم و مسئولين نظام قرار داده است و بطور خاص تجربه هاي موجود، راه سعادت و توفيق ملت ما را در ورود حماسي به اقتصاد و سياست منحصر نموده است و اگر جز به اين طريق عمل شود پشيماني نتيجه قهري آن است ( مَن جرّب المجرّب حلّت به الندامه )
در مورد اصل سوم يعني توانمندي دروني، مرور فهرست توانمندي ها و ظرفيت هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و دفاعي كشور و توجه به دستاوردهاي گران سنگ و اعجاب آميز ملت ايران در عرصه هاي مختلف علم وتكنولوژي و تسليحات و اداره امور مختلف و همه حوزه ها، اطمينان ما را براي خلق هر حماسه اي جلب مي نمايد.
و سر انجام در مورد اصل چهارم يعني كشش آينده، نه فقط نيازهاي پيش روي ما كه همه ي شواهد و قرائن از تحولات آينده در داخل و منطقه و صحنه بين الملل گوياي فرصت تاريخي و استثنائي به وجود آمده براي ملت ايران است تا با هوشمندي و عمل به هنگام، آينده اي درخشان را براي خود رقم بزند و در گذر از پيچ تاريخي ملموس كنوني نه فقط جبران همه عقب ماندگي ها كه پيشتازي و الهام بخشي براي ساير ملتها را به ارمغان بياورد.
بنابراين سخن از حماسه سازي و حماسه آفريني سخن بيهوده اي نيست و اصول مورد نياز براي شكل گيري يك حركت خلاقانه و حماسي براي ملت ايران مهّيا مي باشد و تنها اراده و همت عالي اين ملت را مي طلبد كه بحمد الله چنين همتي نيز وجود دارد و چشم انداز آينده كاملا روشن و اميد بخش است.




مربوط به موضوع : راهكارهاي حماسه اقتصادي
دسته ها : راهكارهاي حماسه اقتصادي | ارسال شده در | (0) نظر

تمامی حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ برای حالا نوبت حماسه اقتصادیه محفوظ است

طراحی شده توسط مای تم

ویرایش شده توسط :حسین رضایی-تبلاگ حالا نوبت حماسه اقتصادیه

صفحه بعدي صفحه قبلي

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
X